وقتی میدانم دعایم مستجاب نمیشود برای چه دعا کنم! این همه خالصانه با خدا حرف زدم و دعا کردم، آخرش چه شد!
همیشه فکر میکنیم دعا کردن، یک راه خارج از روال عادی است. اما نه. دعا کردن مثل همان روغنی است که باعث میشود چرخ دندهها سریعتر حرکت کنند و دچار گیر و گرفتاری نشوند. بنابر قولی اینطور نیست که «اگر انسان میخواهد به مسافرت برود یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم بشود و یا با دعا برود». وقتی دعا میکنیم، در واقع میخواهیم خدا اسباب و وسایل رسیدن به مقصودمان را زودتر فراهم کند. میخواهیم که تکههای این پازل خیلی خوب با هم جفتوجور شود. بدون اینکه موانعی سر راه آن قرار بگیرد. گاهی همهی این چیزها را میدانیم ولی در تخمین زمان اشتباه میکنیم و به تعبیر دیگری عجله داریم. میخواهیم امروز و فردا همهی اسباب و وسایل کنار هم چیده بشوند تا آرزوی ما برآورده بشود. در صورتی که کنار هم چیده شدن اینها زمان خاص خودش را میخواهد. این خاصیت این دنیاست که باید زمان طی بشود و ما انتظار بکشیم. در این شرایط کافی است ما به خدا اعتماد کنیم. خدا همیشه ما را به سوی خوبیها راهنمایی کرده. پس برای ما جز خیر و خوبی نمیخواهد. «و هو السمیع العلیم»، او دعاهای ما را میشنود و نسبت به ما و خواستههای ما و آنچه به مصلحت ماست آگاه است. پس دست از دعا و خواستن برنداریم. این دعا کردنها میتواند به کارها سرعت بدهد. با دعا کردن است که حسن نیت خودمان را به خدا نشان داده و اثبات میکنیم. کدام حسن نیت؟ اینکه ما تنها او را میپرستیم و تنها از او یاری میخواهیم؛ «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین».
فرم در حال بارگذاری ...