نوک دماغ بالا دادن دارد خیلی سریع تو فک و فامیل ریشه دوانده. دختر و پسر هم حالیش نیست. خاله داشت میگفت که اگر دخترخاله بخواهد دماغش را عمل کند حاضر است بهش پول بدهد. دختر خاله تو این فکر بود که اگر خاله روزی روزگاری پول داد، خرج جای دیگر صورتش کند. با آرنجم میزنم به پهلوی مامان و با چشم خاله را نشانه میروم که «ببین، از خاله یاد بگیر». من و آن یکی دختر خاله بیشترین دغدغهمان چاقی و لاغری است. میگوید: «اگر فقط دو کیلو وزن زیاد کنم دیگه هیچ غمی ندارم.» بهش میگویم: «بدبخت وقتی عروسی کنی، چاق میشی. خود به خود وقتی بچه بیاری هم چاق میشی. اگر از الان بخوای چاق شی، بعدا زشت میشی». میگوید: «پس فقط کمی دور کمرم چاق بشه، خوبه». بهش میگویم: «اتفاقا قشنگی آدم به کمر باریک بودنه». حرصش در میآید و میگوید: «پس من چِمه که همه بهم میگن لاغری؟» میگویم: «عزیز بیخیال. یه گوشِت در باشه و یه گوشِت دروازه. من خیلی وقته که دوست دارم فقط لاغر باشم. دیگه تو فکر چاق شدن نیستم. چاق بشی، زشت میشی». بعد یادم به آن دوست ارومیهای میافتد که وقتی مرا دید به جای اینکه بگوید: «تو چقدر لاغری؟ گفت تو چقدر ظریف المصوری!». الحق که ارومیهایها خوش کلام و خوش سلیقهاند. گفتم: «ببین تو لاغر نیستی، ظریف المصوری. چی از این قشنگتر». تو این گپ و گفتها تصمیم گرفتیم از این به بعد خودمان را ببندیم به ژله و سیب زمینی آبپز.
خودم را تو آینه دیدم. با انگشت گوشهی پلکها را بالا بردم. اگر کمی بالاتر برود چشمها بادمیتر و زیباتر میشود. دماغ را کمی سربالایی و بعد چپ و راست کردم. گوشههای لب را جابهجا کردم و گونهها را. لبخند زدم جهت بررسی خنده و دندان و فک و غیره. اینها درمان دارد، لک و کک مکها را چه میتوان کرد؟! تو این فکر بودم که نکند از خود راضی بودن باعث بشود از قافله عقب بیفتم. برای همین همه چیز را خوب وارسی کردم تا عیوب را ببینم و در جهل مرکب نمانم. نوچ. خوشم نمیآید. از این دغدغهها که بخواهم محصور در پوست و صورت باشم خوشم نمیآید. یک روزی لبهای کوچولو مد بود و این روزها لبهایی کذایی. خدا میداند فردا چه چیزی بورس شود. خوشم نمیآید که بخواهم هر روز خودم را با مد امروز و فردا ست کنم. مد باید با من ست بشود. اینها چه خوب و چه بد دغدغههای دخترانه است. از دخترانه بودن راضیام. حتی از دغدغههایش و ساعتها تو آینه سبز شدن و غصهی یک جوش روی صورت را خوردن. با این وجود برایم جا نمیافتد که چطور نهایت آمال و آرزوهای یک دختر یا یک زن باید دماغ فندقی و لبهای گوجهای باشد.
از اینها گذشته دارم زوم میکنم روی تاریخ که ببینم بزرگترین و با کمالاتترین زنانی که توانستهاند شاهکار کنند چه کسانیاند! شما کسی را میشناسید؟ در تاریخ یا در اطراف خودتان! کی و چرا؟

سلام و خداقوت ممنون از متن زیباتون واقعا زیبا بود
مامانم قهرمانه!یه الگو….قدرشو قدیم نمیدونستم چون اون موقع دنبال الگو نبودم!حالا میفهمم چه نازنینی کنارم بوده!
واقعا!!!دغدغه ست بودن با روز …آخرش که چی؟
http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/
http://blogroga.kowsarblog.ir/

احسنت
ممنون از مطلبتون
به وبلاگ بنده هم سری بزنید
http://blog42.kowsarblog.ir/
یا علی علیه السلام

سلام ممنون از مطلبتون
منتظر نگاهتون هستیم
http://kovsar-aliabad.kowsarblog.ir/
یاعلی (علیه السلام)
التماس دعا…

سلام قشنگ بودیک پست گذاشتم رووبلاگمون باعنوان زنان عالمه خوشحال میشم مطالعه کنید

با سلام و احترام
افرين
نبايددغدغه ست و مد و.. داشته باشيم
براي اهداف بلندتر افريده شده ايم
در ضمن حتما خدا بهتر مي دونست كه چه چيز براي من مناسب است و همان را به من داد
سيرت زيبا بهتر از صورت زيبا
باتشكر

با سلام و احترام
ضمن تشکر از تلاش شما
مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...