بعد از تعطیلات عید وقتی اولین جلسهی هفتگیمان را تشکیل میدادیم، یک شعار سال برای گروه انتخاب میکردیم. شعارمان دو تکهای بود. یک تکه ثابت که هر سال تکرار میشد و تکهی دوم که طبق یک سری از اهداف (و با توجه به صحبتهای حضرت آقا) متغیر بود. آن شعار محور خودسازی و برنامههای ما بود. شعارها را فاطمه خانم انتخاب میکرد. رئیس و استادمان بود. حالا بعد از دو سه سال دوری از گروه، خودم برای خودم شعار سال انتخاب میکنم. پارسال انتخاب کردم و در دفترم نوشتم. باید سری بزنم و وقتی بگذارم ببینم خروجی آن شعار چه شد و چه نشد. اصلا چرا چیزی شد یا چرا چیزی نشد. در طول سال حواسم به آن شعار بوده یا نبوده.
داشتن شعار شخصی، گروهی، خانوادگی و غیره چیز جالبی است. انسان احساس هدفمند بودن میکند. احساس امیدواری، شور، اشتیاق و نشاط. مخصوصا اگر شعار جمعی باشد و همه در تلاش باشند تا به آن نقطه برسند. مثل یک مسابقه دو که یک خط پایانی را مشخص میکنند و همه با هم به سمت آن میدوند و تلاش میکنند. منتهی با این تفاوت که در اینجا همه دست فرد زمین خورده را میگیرند و با خود میبرند و در نهایت همه با هم پیروز میشوند. نه اینکه بخواهند دیگری را حذف کنند.
شعار امسالم را با توجه به سال پر برکت ۹۶ انتخاب کردم. سال گذشته آنقدر حالخوبکن بود که میخواهم امسال هم مثل سال گذشته و بلکه کاملتر و ماندگارتر از آن باشد. از لحظهی سال تحویل دلم نسبت به سال جدید روشن بود. امسال سال سختکوشی و ریکاوری هویت دینی است.
فرم در حال بارگذاری ...