وبلاگ

توضیح وبلاگ من

اولین جلسه فیلم‌نامه نویسی

 
تاریخ: 21-01-97
نویسنده: روشنک بنت سینا

دوستم گفت که حرم شاهچراغ دوره فیلم‌نامه نویسی برگزار می‌کند. بعد از اینکه کارهایمان تمام شد، رفتیم حرم. در حرم یک بوی خوبی می‌آید که هوش را از سر آدم می‌برد. اگر قرار باشد روزی شما را دعوت کنم، به صرف بوییدن عطر حرم دعوت‌تان می‌کنم. سالن کوثر را پیدا کردیم. قبلا در این سالن دوره‌ای را گذرانده بودم. به محض ورود فیلم‌نامه نویسان بالقوه آینده را دیدیم که به صورت پراکنده‌ نشسته بودند. به همان پراکندگی‌ آخرین برگ‌های زرد روی درختان در پاییز. یک سمت برادران و سمت دیگر خواهران. فضا غریبانه و سنگین بود. نمی‌دانستیم کجا بنشینیم که موقر به نظر برسیم. رفتیم ردیف‌های اول نشستیم. چند ردیف جلویمان خالی بود. جلوتر از ما کسی نبود. بیست دقیقه از کلاس گذشت. میکروفن با استاد راه نمی‌آمد. دلم قلقلک می‌شد برگردم آدم‌های پشت سر را برانداز کنم ببینم کدام را می‌شناسم و کدام را نه.

همیشه دوست داشتم کلاسی بروم که استاد به عنوان تمرین عملی سر کلاس بهمان بگوید فضای کلاس را توصیف کنید. من هم بنشینم و استاد را سر تا پا توصیف کنم و گاها به بهانه‌ی تمرین نویسندگی حرف‌های مگویی را که یک عمر دلمان می‌خواست به استاد و معلم‌ها بزنیم ولی جرأتش را نداشتیم، بنویسم. یکی از کارکنان حرم که مربوط به بخش فرهنگی بود آمد و دعوت کرد که غریبگی نکنیم و صندلی‌های جلو را از خودمان بدانیم و آنها را پر کنیم. ما دو نفر خودمان تصمیم داشتیم آن چند ردیف را هم درنوردیم و جلوتر بریم. رفتیم ردیف اول نشستیم. استاد بعد از توضیحات جالبی، گفتند شخصیت‌پردازی اساس کار فیلم‌نامه نویس است. دعوت کرد یک نفر بیاید بالا و ما او را شخصیت‌پردازی کنیم. از روی رفتار، گفتار، پوشش و غیره. به دوستم می‌گفتم برود بالا. منتظر بودم او هم به من اصرار کند و کمی انگیزه و شجاعت به خوردم بدهد تا بالا بروم. خویشتن‌داری کردیم و نرفتیم. یکی از آقایان بلند شدند. یک آدم با قد کوتاه تا کمی متوسط که چند بار جلوی کت‌ش را گرفت و تکان داد که صاف و مرتب باشد. من که رویم نمی‌شود این حرکتش را توصیف کنم ولی اگر آقای دکتر می‌خواست این کار را بکند حتما می‌نوشت: «سعی می‌کرد شیک و پیک و دختر کش باشد». با دیدنش و بالا رفتنش و صحبت کردنش، یاد یکی از شخصیت‌های کتاب «کمی دیرتر» افتادم. همان شخصیتی محافظه‌کار و سیاستمدار قصه. با بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین شروع کرد. بعد  گفت چه مدرک‌هایی دارد و حوزه فعالیت‌هایش چیست. دکترای علوم سیاسی داشت. معلوماتش به شخصیتش می‌خورد.  بعد هم یکی از خانم‌ها رفت. 

ضمن صحبت‌های استاد، تو ذهن ما ایده جرقه می‌زد. به هم نگاه می‌کردیم که وقتی به جمع دیگر دوستان وارد شدیم، ایده‌هایمان را برایشان بگوییم. یا اینکه به عنوان تمرین ازشان بخواهیم چند شخصیت را شخصیت‌پردازی کنند. جلسه‌ی اول خوب بود. شیوه‌ی استاد را خیلی پسندیدم. همان چیزی بود که دوست داشتم. استاد برایم خیلی آشنا بود. اواسط کلاس یادم آمد کجا او را دیده‌ام. اگر ماه رمضان می‌دانستم یک روزی قرار است این مجری برنامه‌ی سحر حرم شاهچراغ استاد فیلم‌نامه نویسی‌ام باشد، در عوض کردن کانال تلوزیون تجدید نظر بیشتری می‌کردم.

کلیدواژه ها: شاهچراغ, شخصیت پردازی, فیلم نامه نویسی
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 

الهی چه خوب
باریکلا

1397/01/22 @ 10:49


فرم در حال بارگذاری ...

« رابطه‌ی قلبی با خداشاهکار زنان »