میگویند گفتگو اولین باب آشنایی و دوستی است. این روزها وقتی تو را صدا میزنم و با حرف میزنم، قصدم این نیست که حاجات و خواستههایم را برآورده کنی. میخواهم این فاصلههایی که بین من و توست را کم کنم. صمیمی بشویم و با هم انس بگیریم. با اینکه از همه چیز خبر داری، ولی دوست دارم اوج رفاقتم با تو به جایی برسد که بدون مِن مِن کردن و لکنت زبان، بتوانم حرفهای مگو را بهت بگویم. این روزها با تو سر صحبت را باز میکنم برای اینکه یقین کنم هستی و میشنوی. برای اینکه وجودم از تو خالی نشود.
دعا، تنها تلفظ الفاظ نیست. دعا یعنی رابطهی قلبی با تو. تو خود میدانی همیشه تلاشم این بود که این رابطهی قلبی برقرار باشد. همیشه به یاد تو باشم. قدمهایم را جایی برداشتم که یک سر آن به تو منتسب میشد. همین که تو آنجا بودی و آنجا تعریف میشدی، برایم کافی بود. «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم». از سرزنشها اگر چه ناراحت شدم، ولی در دل شاد و مطمئن بودم. چون تو هستی و میبینی. سرزنشهای خار مغیلان دلی را که از مهر تو لبریز است را خراش نمیندازد. میدانی که اگر از لحظاتی که از تو جدا شدم چیزی نمینویسم، قصد لاپوشانی کردن ندارم. به مغفرتت امید دارم. باور نمیکنم مرا نبخشیدهای و کوتاهیها را فراموش نکردهای. چقدر خدایی کردن زیبندهی توست و ما چه سعادتمندیم که تو را داریم. مگر میشود تو باشی و تو را نداشت؟! هیهات…
عالی بود ولی پست بعدیت این حرفات رو نقض می کنه امیدوارم به ثبات در ایمان برسی و همینطور همه ما التمس دعا
پاسخ:
سلام دوست عزیز
ان شاءالله
فرم در حال بارگذاری ...