أعوذ بالله من الشيطان الرجيم اشتباه نکنید، جلسه تلاوت قرآن نداریم. تصمیم گرفتم شروع پستم با «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» باشد. چرا؟ مبادا یکی از رئیس رؤساء یا وزیر وزراء پستم را در یک جلسهای بخواند و ملت گل و بلبلمان دست به دست کنند که «ای های و ای وای». هر چند که ما از این شانسها نداریم.
وقتی صحبت کارشناس یزدی را شنیدم، فمینیست درونم اعتراض نکرد که «ها همینم مونده بیام پای شوهرمو بذارم تو سطل و بشورم تا روش زیاد بشه». بر عکس این دستور را قبلا در مورد شب عروسی خوانده بودم. اینکه شوهر پای عروس را بشوید، آبش را در چهار گوشهی خانه بپاشد. این کار باعث افزایش برکت میشود. چه برکتی از عشق و محبت بالاتر! اعتراف میکنم با این کارها واقعا قند در دل ما خانمها آب میشود. به خصوص اینکه موهایمان را هم شانه بزنند و کلی ادا و اصول از خودشان دربیاورند. حالا چه عیبی دارد که ما خانمها از این کارها انجام بدهیم تا شوهرها بچشند قند در دل آب شدن چه لذتی دارد. کمی هم ادا و اصول از خودمان دربیاوریم و زاغ و اسفند برایشان دود که مثلا چشم خوردهاند، بیشتر مراقب باشند، ما به جز آنها کسی را نداریم، اگر اتفاقی بیفتد ما گریبان خودمان را چاک چاک میکنیم و از این حرفها. خب گاهی ما شمع باشیم و آنها پروانه و گاهی بر عکس آنها شمع و ما پروانه.
________
فینالنوشت: سر قفلی این کانال را گرو میگذارم و شرط میبندم اگر یک کارشناس تو ماهواره این دستور را به یک عده از این حیوان خانگیدارها میداد و میگفت: «ملوس (cat) یا پاپی(dog) را در یک وان پر از شیر بگذارید و فلان کنید و بهمان کنید»، همین ملت گل و بلبل وجب به وجب روستای ما را گز میکردند که مرغوبترین شیر را پیدا و امتحان کنند. بعد هم عکسش را میگذاشتند تو پیج و پروفایلشان. این خط این نشان.
فرم در حال بارگذاری ...