اولین کتابی که از جلال آل احمد خواندم خسی در میقات بود. بعضی از پاراگرافهایش خیلی عالی و ناب بود. باب بی انصافیهای این روزها تو کوچه و بازار. حالا مدیر مدرسه را شروع کردم. هشتاد صفحه را خواندم. صد و خوردهای صفحه باقی مانده. یک بچه را گفته بود شبیه گربه است. در صفحات اخیر یک جوانک را گفته بود شبیه میمون است. فکر کنم از فردا که در خیابان قدم بزنم، هی به آدمها نگاه کنم ببینم به کدام حیوان شباهت دارند. پس اگر در نوشتههایم دیدید، شماتت نکنید. افرادی را میشناسم که اگر بخواهم ازشان چیزی بنویسم باید بگویم بلا نسبت فلان حیوان. واقعا دور از شأن حیوان است که این آدمها را به آن تشبیه کرد. نه به خاطر ظاهر، یک عدهای خویشان از خوک هم بدتر است.
نیامدم که از «بل هم اضل» چیزی بنویسم. فقط آمدم بگوییم دارم مدیر مدرسه میخوانم تا در آیندههای دور اگر به اینجا سری زدم بدانم روزهایم را چگونه گذراندم.
فرم در حال بارگذاری ...