وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بِرِشمون

 
تاریخ: 14-11-96
نویسنده: روشنک بنت سینا

از بچگی این واژه را زیاد شنیدم. همین الان هم وقتی مامان بهم می‌گوید کاری را انجام دهم، در جواب می‌گویم: «نیتَرُم» می‌گوید: «مَ برشمون زَته که نیتری!». حالا همه دور هم نشسته‌ایم. می‌گویم: «مانی برشمون چنه؟». مرا می‌پیچاند. قشنگ مشخص است که خودش هم نمی‌داند «برشمون» چیست. بابا نشسته بالای سر آتنا و بهش نگاه می‌کند که تو خواب ناز است. می‌گویم: «بابا برشمون چِنه؟» می‌گوید: «سیچه ایپُرسی؟» می‌گویم: «ایخُم معنیشَ بنویسُم، تو بگو چنه». بابا هم کلی حرف تو حرف می‌آورد و آخرش نمی‌گوید برشمون چی هست. بقیه مهمان‌ها را هم به چالش کشیدم. هیچکدام معنی برشمون را بلد نیستند. فقط کاربردش را بلدند.  برشمون آن چیزی است که معمولا تو کمر افراد می‌زند و نمی‌توانند کاری انجام دهند. حالا اینکه «آن چیز» دقیقا چیست را هیچ کسی نمی‌داند. «مگه برشمون زدتت؟» یا «مگه برشمون زده تو کمرت که نمی‌تونی». الان چندتایی آدم کنارم نشسته‌اند که نماز نمی‌خوانند. فکر کنم همه را برشمون زده باشد…


فرم در حال بارگذاری ...

« زن همسایهجان و جگرم سوخت »