«فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ، وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيكَ، مُسْتَكيناً لَكَ، مُتَضرِّعاً اِلَيْكَ» زبان حال من است این فراز. زبانِ حال بندهای که راه به جایی ندارد. همه خود محتاجاند و درمانده؛ به کدام یک میتوانم تکیه کنم؟! کدام یک پایدارند و باقی؟! نباید…
بیشتر »