گفته بودند نماز مغرب و عشا آنجا باشم. پالتو زرشکی که دیشب خریده بودم را پوشیدم. خیلی بهم میآمد. وقتی به داداش یازیازِ بیذوق گفتم بهم میآید یا نه؟! فقط سری تکان داد. یادم باشد وقتی خودش چیزی خرید فقط برایش سر تکان بدهم؛ نه بیشتر و نه کمتر. جلوی آینه…
بیشتر »