«یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمی»
«پروردگارا بر ناتوانی جسمم و نازکی پوستم و نرمی استخوانم رحم کن»
خدایا! چه میدانستم این فراز اینقدر دردناک است. مصیبت این دنیا اینقدر سنگین است، در آخرت چگونهام؟! من از خود بیخبرم، تو که میدانی من لطیفتر از آنم که بیمهریات را تاب بیاورم. پس چرا حواست به من نبود؟! چرا اینقدر وحشتناک؟! آری. خطا رفتم، اشتباه کردم، ولی حالا که فهمیدم و به سویت آمدم هوای دلم را داشته باش. قلب شکستهام را کسی نخرید، همه رد کردند، گفتند ارزشی ندارد. ولی شنیدم که یک نفر خوب میخرد، کسی نیست جز خودت. شنیدم که نه تنها دلهای شکسته را خوب میخری که اصلا حرم تو در دلهای شکسته است. دستم را روی قلبم میگذارم که تو را زیارت کنم. اگر هستی، تو هم دستی به فضای گرفتهی آنجا بکش. من فقط با تو آرومم، با امید به تو، امید به اینکه مرحم زخم دلشکستگانی.
فرم در حال بارگذاری ...