وبلاگ

توضیح وبلاگ من

کلید واژه: "دختر لر"

چی شد طلبه شدم؟

پیش دانشگاهی‌ام تمام شد. کل تابستان به عروسی و عروسی رفتن گذشت تا رسید به شهریور ماه که ماه رمضان شروع شد. روز اول عروسی بودم. از روز دوم تصمیم گرفتم کل ماه رمضان را روزه بگیرم و حجابم را حفظ کنم. هر شب برنامه «این شب‌ها» را نگاه می‌کردم و معنویت زیر… بیشتر »

كُنْتُ بَطيـئاً حينَ يَدْعوُني

«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَدْعوُهُ فَيُجيبُني وَاِنْ كُنْتُ بَطيـئاً حينَ يَدْعوُني»  «سپاس خدای را كه می‌خوانمش و جوابم را می‌دهد. اگر چه سستی‏ می‌كنم وقتی كه مرا می‌‏خواند» وقتی تصور می‌کنم چه قدر با بی‌حالی و کراهت به سوی تو آمدم و به تو لبیک گفتم،… بیشتر »

دُوَرِ هونَه مِهتَرِ هونَه

یک ضرب المثلی تو زبان لری داریم که می‌گوید: «دُوٙر هونٙه مِهتٙر هونٙه» ( هونه: خانه).  این ضرب المثل را برای دختران کدبانو که همه امورات خانه روی دوش‌شان است به کار می‌برند. البته برای کنایه زدن به دخترانی که دست به سیاه و سفید نمی‌زنند، کاربرد بیشتری… بیشتر »

مکاشفات یک مسافر

​دیدید وقتی کسی از دنیا می‌رود اطرافیان می‌گویند: «آخی چقدر این اواخر اخلاق و رفتارش عوض شده بود. اصلا انگار بهش الهام شده بود که رفتنی است».  حالا شده حکایت من. خودم حس می‌کنم این اواخر اخلاق و رفتارم عوض شده است. همه‌ش حرف از رفتن می‌زنم. به دوستم… بیشتر »

«قصه‌های من و اُو جیجَه»

البته باید جوجه‌اش محلی باشد. غذای اعیانی ماست. برای مهمان مهم و عزیز «او جیجَه» می‌پزیم. این یعنی اینکه خیلی تحویلش گرفتیم. برای کسی که مریض شده هم همینطور. چون باید تقویت بشود. «اُو» همان آب است، منتهی به لهجه لری. مثلا به جای آب گوشت می‌گوییم: «اُو… بیشتر »